جدول صرف فعل های عربی

/ /

صیغه فعال ماضی:

 *مثال ها از ریشه فعال “فـ.ت.ح”

صیغه

ریشه

علامت فعل

فعل

ضمیر

ترجمه

مفرد مذکر غایب

فَتَحَ

ندارد

فَتَحَ

هو

او گشود (یک مرد)

مثنای مذکر غایب

فَتَحَ

ا

فَتَحَا

هما

آن دو گشودند (مرد)

جمع مذکر غایب

فَتَحَ

و

فَتَحَوا

هم

آنها گشودند (جمع مردان)

مفرد مونث غایب

فَتَحَ

ت

فَتَحَت

هی

او گشود ( یک زن )

مثنی مونث غایب

فَتَحَ

تا

فَتَحَتا

هما

آن دو گشودند ( زن)

جمع مونث غایب

فَتَحَ

نَ

فَتَحَنَ

هنَّ

آنها گشودند (جمع زنان )

مفرد مذکر مخاطب

فَتَحَ

تَ

فَتَحَتَ

أنتَ

تو گشودی ( یک مرد)

مثنی مذکر مخاطب

فَتَحَ

تُما

فَتَحَتُما

أنتما

شما گشودید ( دو مرد)

جمع مذکر مخاطب

فَتَحَ

تُم

فَتَحَتُم

أنتم

شما گشودید (جمع مردان)

مفرد مونث مخاطب

فَتَحَ

تِ

فَتَحَتِ

أنتِ

تو گشودی ( یک زن)

مثنای مونث مخاطب

فَتَحَ

تُما

فَتَحَتُما

أنتما

شما گشودید ( دو زن )

جمع مونث مخاطب

فَتَحَ

تُنَّ

فَتَحَتُنَّ

أنتنَّ

شما گشودید ( جمع زنان )

متکلم وحده

فَتَحَ

تُ

فَتَحَتُ

أنا

من گشودم

متکلم مع الغیر

فَتَحَ

نا

فَتَحَنا

نَحنُ

ما گشودیم

آموزش ۱۴ صیغه فعال ماضی,آموزش ۱۴ صیغه فعال مضارع,صرف ۱۴ صیغه ماضی,صرف ۱۴ صیغه مضارع ذهب

۱۴ صیغه فعل مضارع:

*مثال ها از ریشه فعال “ذ.هـ.ب” :

صیغه

ریشه

 

فعل

ضمیر

ترجمه

مفرد مذکر غایب

ذَهَبَ

 

یَذهَبُ

هو

او میرود (یک مرد)

مثنای مذکر غایب

ذَهَبَ

 

یَذهَبانِ

هما

آن دو میروند (مرد)

جمع مذکر غایب

ذَهَبَ

 

یَذهَبونَ

هم

آنها میروند (جمع مردان)

مفرد مونث غایب

ذَهَبَ

 

تَذهبُ

هی

او میرود ( یک زن )

مثنی مونث غایب

ذَهَبَ

 

تَذهبان

هما

آن دو می روند ( زن)

جمع مونث غایب

ذَهَبَ

 

یَذهبنَ

هنَّ

آنها می روند (جمع زنان )

مفرد مذکر مخاطب

ذَهَبَ

 

تذهبُ

أنتَ

تو می روی ( یک مرد)

مثنی مذکر مخاطب

ذَهَبَ

 

تَذهبانِ

أنتما

شما می روید (دو مرد)

جمع مذکر مخاطب

ذهَب

 

تَذهَبونَ

أنتم

شما می روید (جمع مردان)

مفرد مونث مخاطب

ذَهَبَ

 

تَذهَبینَ

أنتِ

تو می روی ( یک زن)

مثنای مونث مخاطب

ذَهَبَ

 

تَذهَبانِ

أنتما

شما می روید ( دو زن )

جمع مونث مخاطب

ذَهَبَ

 

تَذهَبنَ

أنتنَّ

شما می روید (جمع زنان )

متکلم وحده

ذَهَبَ

 

اَذهَبُ

أنا

من می روم

متکلم مع الغیر

ذَهَبَ

 

نذَهَبُ

نَحنُ

ما می رویم

 

نکته» افعال مستقبل (دلالت بر زمان آینده) با افزوده شدن «سـ» و «سوفَ» قبل از فعل های مضارع ساخته می شوند.

 


فعل امر
فعل امر
فعل امر

بحث ما درباره ی فعل امر و چگونگی ساختن آن می باشد، همانطور که از نام آن پیداست، فعل امر برای امر کردن مخاطب به کار می رود اما اینکه چگونه این فعل ساخته می شود نکته ای است که در این مبحث بدان خواهیم پرداخت.

 

ابتدا باید بدانیم فعل امر چیست؟

فعل امر، فعلی است که بر طلب انجام کاری دلالت دارد مانند: فریاد بزن / لبخند بزن / برو.

 

در عربی قواعدی برای ساختن افعال امر وجود دارد، به موارد زیر دقت کنید:
... یا ولدی! ( إِلعَب / یلعبان / یَلعَبُ )

 

پیش از آن که به فعل امر بپردازیم، با دقت در هر سه گزینه می توان فهمید که گزینه اول صحیح می باشد اکنون باید دید چرا؟

یلعبان ---> بازی می کنند ( ای فرزندم! بازی می کنند)

یلعب ---> بازی می کند ( ای فرزندم! بازی می کند)

و با توجه به جمله ی ما که یک جمله ی خطابی است، این دو گزینه نمی توانند گزینه ی مورد نظر باشند.

 

و اما این که فعل امر چگونه ساخته می شود:

همه ی شما دوستان خوبم با فعل مضارع آشنایی دارید: یبکی / تجلسان / یَقرَأنَ فعل امر را باید از فعل مضارع بسازیم:

تَجلِسُ ---> إجلِس

 

با دقت در فعل مضارع و فعل امر ساخته شده از آن بنگرید و تفاوت هایشان را بشمارید:

آری !
١) در آغاز حرف مضارع " ت " را از ابتدای آن حذف می کنیم و حرف " إِ " را جایگزین می کنیم.
٢) گام دوم این است که باید دقت کنیم حرکت همزه ای که در ابتدای فعل قرار می دهیم، چگونه باید باشد. یعنی ما بر چه اساسی حرکت را تعیین می کنیم که کسره باشد یا فتحه یا ضمّه.

ما یک معیار کلّی داریم:

همزه ای که در ابتدای فعل امر قرار می گیرد هیچگاه مفتوح نیست، همیشه یا کسره می گیرد یا ضمّه.

برای تشخیص کسره یا ضمّه ی « باید به سومین حرف فعل مضارع دقت کنیم، چنانچه حرکت آن ضمّه بود ما هم به همزه ی امر ضمّه می دهیم و در غیر این صورت باید به آن کسره دهیم.

 

مثال: تَقرَأُ ---> حرف " راء " که سومین حرف این فعل است فتحه دارد و لذا ما بعد از حذف " ت " مضارع از ابتدای آن، یک همزه ی مکسور قرار می دهیم ---> إِقرَأ

 

همان طور که در آیات مبارک سوره ی علق آمده است:

إِقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ الذی خَلَق ( علق – ١ )

( بخوان به نام پروردگارت که ( جهان را ) آفرید )


إِقرَأ وَ رَبُّکَ الأَکرَم ( علق – ٣ )

( بخوان که پروردگارت از همه والاتر است )

 

مثال: تَقتُلونَ ---> حرف " تاء " ، سومین حرف فعل ضمّه دارد و ما با توجه به آن، پس از حذف حرف مضارع از ابتدای آن، همزه ی مضموم را جایگزین می کنیم ---> أُقتُلوا

 

شاید این سؤال برایتان پیش آید که چرا " نون " را از آخر آن حذف کردیم:

ما گفتیم که در فعل امر، حرکت حرف آخر ساکن خواهد بود اما این تنها زمانی است که فعل ما مفرد مذکر باشد و چنانچه فعل، مفرد مؤنث و یا مثنی یا جمع بود به جای آنکه حرف آخر را ساکن کنیم، حرف " نون " را از انتهای آن حذف می کنیم.

 

به آیات زیر توجه کنید:

 

أُقتُلوا یُوسُفَ أَوِاطرَحُوهُ أَرضاً ( یوسف – ٩ )

( یوسف را بکشید یا او را به سرزمین دور دستی بیفکنید )

 

( فعل اُقتلوا را توضیح دادیم، اما درباره ی فعل " اطرحوا " باید گفت ابتدای این فعل همزه ی مکسور است اما با توجه به این که حرف " أَو " بدان متصل شده، همزه خوانده نمی شود )


إِستَغفِری لِذَنبِک ( یوسف – ٢٩ )

( از گناهت استغفار کن )

مضارع فعل " استغفری " چنین بوده :

تَستَغفِرین ( اول شخص مفرد مخاطب در مؤنث )

 

بعد از حذف حرف مضارع از ابتدای آن و حذف نون از انتهای آن، " استَغفِری " به جای می ماند. که با توجه به حرکت سومین حرف آن، یک همزه ی مکسور به ابتدای آن می افزائیم ک می شود ---> " إِستَغفِری "

 

أُذکُرنی عند ربّک ( یوسف ٤٢ )

( مرا نزد آقایت ( سلطان مصر ) یاد کن )

نکته: چنانچه فعل ما جمع مؤنث بود حرف آخر آن باقی می ماند و تنها ابتدای فعل تغییر می کند مانند: تَسمَعنَ â†گ إِسمَعنَ

 

پس با توجه به آنچه گفتیم فعل امر مخاطب را این چنین صرف می کنیم:

إِجلِس

إِجلِسا

إِجلِسوا
فعل امر

 

إِجلِسی

إِجلِسنا

إِجلِسنَ

اُقتُل

اُقتُلا

اُقتُلوا

اُقتُلی

اُقتُلا

اُقتُلنَ

 

اکنون به سؤال زیر پاسخ دهید:

رَبِّ ... عَواقِبَ أُُمورِنا خَیراً ( إِجعَل / أُجعَل / إِجعَلوا )


مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: فاطمه شیرزاده
فعل امر
فعل امر

بحث ما درباره ی فعل امر و چگونگی ساختن آن می باشد، همانطور که از نام آن پیداست، فعل امر برای امر کردن مخاطب به کار می رود اما اینکه چگونه این فعل ساخته می شود نکته ای است که در این مبحث بدان خواهیم پرداخت.

 

ابتدا باید بدانیم فعل امر چیست؟

فعل امر، فعلی است که بر طلب انجام کاری دلالت دارد مانند: فریاد بزن / لبخند بزن / برو.

 

در عربی قواعدی برای ساختن افعال امر وجود دارد، به موارد زیر دقت کنید:
... یا ولدی! ( إِلعَب / یلعبان / یَلعَبُ )

 

پیش از آن که به فعل امر بپردازیم، با دقت در هر سه گزینه می توان فهمید که گزینه اول صحیح می باشد اکنون باید دید چرا؟

یلعبان ---> بازی می کنند ( ای فرزندم! بازی می کنند)

یلعب ---> بازی می کند ( ای فرزندم! بازی می کند)

و با توجه به جمله ی ما که یک جمله ی خطابی است، این دو گزینه نمی توانند گزینه ی مورد نظر باشند.

 

و اما این که فعل امر چگونه ساخته می شود:

همه ی شما دوستان خوبم با فعل مضارع آشنایی دارید: یبکی / تجلسان / یَقرَأنَ فعل امر را باید از فعل مضارع بسازیم:

تَجلِسُ ---> إجلِس

 

با دقت در فعل مضارع و فعل امر ساخته شده از آن بنگرید و تفاوت هایشان را بشمارید:

آری !
١) در آغاز حرف مضارع " ت " را از ابتدای آن حذف می کنیم و حرف " إِ " را جایگزین می کنیم.
٢) گام دوم این است که باید دقت کنیم حرکت همزه ای که در ابتدای فعل قرار می دهیم، چگونه باید باشد. یعنی ما بر چه اساسی حرکت را تعیین می کنیم که کسره باشد یا فتحه یا ضمّه.

ما یک معیار کلّی داریم:

همزه ای که در ابتدای فعل امر قرار می گیرد هیچگاه مفتوح نیست، همیشه یا کسره می گیرد یا ضمّه.

برای تشخیص کسره یا ضمّه ی « باید به سومین حرف فعل مضارع دقت کنیم، چنانچه حرکت آن ضمّه بود ما هم به همزه ی امر ضمّه می دهیم و در غیر این صورت باید به آن کسره دهیم.

 

مثال: تَقرَأُ ---> حرف " راء " که سومین حرف این فعل است فتحه دارد و لذا ما بعد از حذف " ت " مضارع از ابتدای آن، یک همزه ی مکسور قرار می دهیم ---> إِقرَأ

 

همان طور که در آیات مبارک سوره ی علق آمده است:

إِقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ الذی خَلَق ( علق – ١ )

( بخوان به نام پروردگارت که ( جهان را ) آفرید )


إِقرَأ وَ رَبُّکَ الأَکرَم ( علق – ٣ )

( بخوان که پروردگارت از همه والاتر است )

 

مثال: تَقتُلونَ ---> حرف " تاء " ، سومین حرف فعل ضمّه دارد و ما با توجه به آن، پس از حذف حرف مضارع از ابتدای آن، همزه ی مضموم را جایگزین می کنیم ---> أُقتُلوا

 

شاید این سؤال برایتان پیش آید که چرا " نون " را از آخر آن حذف کردیم:

ما گفتیم که در فعل امر، حرکت حرف آخر ساکن خواهد بود اما این تنها زمانی است که فعل ما مفرد مذکر باشد و چنانچه فعل، مفرد مؤنث و یا مثنی یا جمع بود به جای آنکه حرف آخر را ساکن کنیم، حرف " نون " را از انتهای آن حذف می کنیم.

 

به آیات زیر توجه کنید:

 

أُقتُلوا یُوسُفَ أَوِاطرَحُوهُ أَرضاً ( یوسف – ٩ )

( یوسف را بکشید یا او را به سرزمین دور دستی بیفکنید )

 

( فعل اُقتلوا را توضیح دادیم، اما درباره ی فعل " اطرحوا " باید گفت ابتدای این فعل همزه ی مکسور است اما با توجه به این که حرف " أَو " بدان متصل شده، همزه خوانده نمی شود )


إِستَغفِری لِذَنبِک ( یوسف – ٢٩ )

( از گناهت استغفار کن )

مضارع فعل " استغفری " چنین بوده :

تَستَغفِرین ( اول شخص مفرد مخاطب در مؤنث )

 

بعد از حذف حرف مضارع از ابتدای آن و حذف نون از انتهای آن، " استَغفِری " به جای می ماند. که با توجه به حرکت سومین حرف آن، یک همزه ی مکسور به ابتدای آن می افزائیم ک می شود ---> " إِستَغفِری "

 

أُذکُرنی عند ربّک ( یوسف ٤٢ )

( مرا نزد آقایت ( سلطان مصر ) یاد کن )

نکته: چنانچه فعل ما جمع مؤنث بود حرف آخر آن باقی می ماند و تنها ابتدای فعل تغییر می کند مانند: تَسمَعنَ â†گ إِسمَعنَ

 

پس با توجه به آنچه گفتیم فعل امر مخاطب را این چنین صرف می کنیم:

إِجلِس

إِجلِسا

إِجلِسوا
فعل امر

إِجلِسی

إِجلِسنا

إِجلِسنَ

اُقتُل

اُقتُلا

اُقتُلوا

اُقتُلی

اُقتُلا

اُقتُلنَ

 

اکنون به سؤال زیر پاسخ دهید:

رَبِّ ... عَواقِبَ أُُمورِنا خَیراً ( إِجعَل / أُجعَل / إِجعَلوا )

مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: فاطمه شیرزاده